در خصوص پرونده اقتباس با حدود 22 گفتوگو و گزارش و یادداشت از فرصت حضور افرادی چون مهدی آذرپندار، میکاییل دیانی، بهروز افخمی، سیدجواد میرهاشمی، حسین قرایی مدیرکل روابطعمومی سازمان صداوسیما، مدیران سازمانهای سینمایی سوره و فارابی، ناشران، و تعدادی نویسنده و پژوهشگر در نمایشگاه کتاب استفاده کردیم و اطلاعات و دادههایی را در خصوص این پرونده به دست آوردیم. از مهمترین اطلاعات این نشستها و گفتوگوها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در نشست سوران از وفاداری نویسنده به اقتباس صحبت شد.
در گفتوگو با محمدخانی مدیر انتشارات ساقی آموزش دادن اقتباس مطرح شد.
در صحبت با محمدرضا حسینیان از نبودن کتاب به عنوان ماده اولیه اقتباس صحبت شد.
بهروز افخمی ساخت فیلم اقتباسی را کار سادهتری دانست.
در صحبت با میکاییل دیانی مطرح شد که تاریخِ بعد از انقلاب ما پر از واقعیتهایی است که امکان اقتباس دارد.
همچنین مطرح شد: هزینه اقتباس آنقدری که میگویند نیست و در میان هزینههای اصلی، رقمی نمیشود.
در پوشش نشستها و در گفتوگوها بیشترین چیزی که میشنیدیم گلایه از کم بودن اقتباس و امیدواری برای آینده این امر بود. نام سازمانهای مثل انجمن سینمای جوان در این بین زیاد شنیده میشد که کمک شایانی به روشن شدن موتور اقتباس کردهاند. خانه کتاب و ادبیات ایران هم امسال به طور ویژه به این امر پرداخته بود و حضور سینما کتاب در نمایشگاه مهر تأییدی بر همنشینی کتاب و سینما بود.
همچنین کارگردانان نگران صفر و صد بودن اقتباس بودند؛ که نکند روزی از آنطرف بوم بیفتیم و فقط دنبال فیلمنامه اقتباسی باشیم و امیدوار بودند تعادل حفظ شود و تنوع فیلمهای سینما بیشتر شود.
و در نهایت توصیف ما از اقتباس در گزارش چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید تجمیع شد؛
در پرونده چالشهای تألیف و ترجمه در حوزه هنر به سراغ اساتید سرشناس این حوزه ازجمله مجید پروانه پور از مترجمان تخصصی تاریخ و فلسفه هنر، محمدرضا وحیدزاده، استاد پژوهش هنر و مؤلف کتاب، مهدی حسینی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، علیرضا اسماعیلی دبیر فرهنگستان هنر، مهدی محمدخانی مدیر انتشارات ساقی و سایر نویسندگان، مترجمان و ناشران رفتیم. ناشران اغلب دل پر دردی داشتند و از نبود تألیفات خوب و با کیفیت در حوزه هنر به نوعی شاکی بودند اما به ناچار مجبور به چاپ ترجمه میشدند.
از مجموع گزارشهای گرفته شده بیشتر افراد معتقد بودند ترجمه کار سادهتری است نسبت به تألیف. رسیدن به منابع هنری برای تحقیق کردن کاری بس هزینه بر و دشوار است. زمانی که مولف صرف میکند تا یک کار تحقیقی، تألیفی بنویسد و هزینهای که نسبت به این زمان دریافت میکند هیچ است. تحقیق و تألیف به مراتب کاری هزینهبر است. مترجم به یک منبع به عنوان متن دسترسی دارد و این درحالی است که محقق باید برای نوشتن گاهی هر سطر از کتابش به سراغ یک منبع تحقیقی یا یک سفر برود. که هزینهبر و زمان بر است.
از طرف دیگر گاهی اصلا منابع تحقیقی مورد نیاز در دسترس محقق و مولف نیست مثلا اگر شما بخواهید درباره آثار موجود در موزه لوور تحقیق کنید و یک کتاب بنویسید مستلزم سفر به فرانسه است و این درحالی است که یک فرانسوی یا اروپایی به راحتی میتواند به این منبع دسترسی پیدا کند. از طرف دیگر به خاطر هزینههای زیاد ناشر نیز ترجیح میدهد به ترجمه رو بیاورد تا تألیف . ترجمه آسانتر است چون کتاب آماده را داریم.
از نکات مثبتی هم که راجب ترجمه شنیدیم این بود که، ترجمه آوردن دانش روز دنیا به ایران است یا ترجمه کار دشواری است چون در درکنار ترجمه باید ایرانیزه هم کنیم.
شاید از مهمترین اطلاعاتی در این خصوص این پرونده در دست داریم موارد زیر باشد:
مجید پروانه پور ترجمه آثار تخصصی را از تألیف دشوارتر میدانست.
حسین کاظمیان، مدیر نشر سانی و مدیر اجرایی نشر شورآفرین، کثرت ناشران را دلیل کتابهای بیکیفیت میداند.
شهاب پازوکی، نویسنده و پژوهشگر کتاب اعتقاد دارد که نگاه دیالکتیکی هنوز در ایران جا نیفتاده است.
مهدی مقیمی، مترجم کتابهای طراحی میگوید کاری جز ترجمه بلد نیست و تألیف کار اساتید دانشگاه است.
علیرضا اسماعیلی دبیر فرهنگستان هنر گفت که در فرهنگستان تألیف از ترجمه پیشی گرفته است.
سعید باقرزاده، مدیر انتشارات لگا از بیاعتمادی ناشران به نویسندگان جوان اظهار ناراحتی کرد و آن را دلیل کم بودن تألیف دانست.
و تعداد زیادی گفتوگوی دیگر که در صفحه هنر منتشر شده است.
در پرونده هویت بصری و چالشهای تغییر در نمایشگاه کتاب هر روز به سراغ غرفه کتابآرا میرفتیم. این غرفه هر روز در دو نوبت کارگاههایی را با محوریت تصویرگری، هویت بصری و طراحی جلد برگزار میگرد که علاقهمندان در این کارگاه گرد هم میآمدند و یا آموزش میدیدند یا به مباحثه میپرداختند.
تجمیع نظرات اینگونه بود که طرح خوب به معنای موفقیت کتاب نیست، بعد از دست گرفتن کتاب کارایی جلد و جذب مخاطب تمام میشود و بقیه به محتوای کتاب بستگی دارد.
درغرفه کودک و نوجوان همانند هیجانات این دوران، اتفاقات زیبا و جذابی افتاده بود. علاوه و بر طراحی و تزیین زیبای غرفهها و عروسکهای جذاب شخصیتهای انیمیشن ایرانی و خارجی طراحی جلدها به شدت زیبا و جدید بود. غرفه انتشارات پیدایش حتی بزرگسالان را نیز جذب کرده بود. طراحیهای متناسب با دستهبندی موضوعی، طرحهای متناسب بامحتوا به خصوص در ژانر وحشت همه رهگذران رابه سمت این غرفه میکشاند. غرفههای پرتقال، مهرسا، زعفران هم شامل این طرح جلدهای جذاب بود.
در نهایت از کارگاههای غرفه زیبای کتابآرا و گفتوگو با اساتیدی چون مهیار سپهری، مدیر ارشد هنری، سمانهسادات حسینی مدیر انتشارات مهرک، مجید زارع طراح و گرافیست ، محمد روحالامین، احسان جعفرپیشه، طراح و گرافیست و تعدادی از اساتید حوزه نشر و تصویرگری و همچنین صحبت با ناشران و نویسندگان اطلاعاتی جمع آوری شد که مهمترین آن به شرح زیر است:
در کارگاه «درون کتاب چه میگذرد» بهمیزبانی مهیار سپهری بررسی شد که آیا درون کتاب واقعاً مهمتر از جلد آن است؟
سمانهسادات حسینی مدیر انتشارات مهرک جلد را ویترین اصلی کتاب میداند.
در کارگاه «تقاطع غیرهمسطح» بهمیزبانی مجید زارع که بسیار خلاقانه بود، بحث و آموزش بر این شد که برای طرح خلاقانه دوپامین باید در مغز مخاطب افزایش یابد.
محمد روحالامین، طراح و گرافیست در توصیه به ناشران اعتقاد داشت که برای تغییر جلد و حرکت به سمت جلو باید عقبه انتشارات را بدانیم و به هویت هم وفادار باشیم.
در کارگاه «طراحی جلد کتاب از رؤیا تا واقعیت» به میزبانی احسان جعفرپیشه، طراح جلد و گرافیست در کنار ناشران و افراد موثر در حوزه کتاب در مورد طراحی جلد از قاجار تا امروز بحث شد.
اما در گشتوگذاری در نمایشگاه و گزارش مردمی از اجماع نظرات دریافتیم که هویت بصری دومین اولویت برای انتخاب کتاب است.
محسن محمدمیرزایی در کارگاه «کاراکتر در تصویرسازی کتاب» گفت که باید برای کتاب و طراحی جلد کاراکترسازی کنیم.
در غرفهی کتابآرا یک کارگاه خوب برای کودکان با عنوان کارگاه تجربهمحور برای طراحان کودک در نمایشگاه کتاب برگزار شد.
سیوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از ۲۰ تا ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ در مصلای امام خمینی(ره) تهران برگزار شد.