چیستی مسئله‌مندی در مطالعات ادبیات پایداری



به گزارش  ()؛ ششمین فصلنامه اطلاع‌رسانی و اطلاع‌شناسی اندیشکده ادبیات پایداری با عنوان «اندیشه‌نامه پایداری» منتشر شد. اندیشنامه پایداری این مطلب را جهت انتشار در اختیار  () قرار داده است.

بی‌تردید، پژوهش فعالیتی روشمند پیرامون مسئله است. بنابراین، اگر بپذیریم که پایداری به‌عنوان مظروف واجد مسئله و مسئله‎مندی است، پس نیازمند ظرفی است که یکی از آنها ادبیات است. در رویکرد پژوهش‎های مسئله‌محور، توصیف و هدف ابژه‎هاست که تعیین‌کننده اهمیت پژوهش است. به‌عبارتی، ادبیات مسئله‎ای خودبنیاد است و پایداری نیز به‌عنوان مضافٌ‎الیه، متغیرها، مفهوم‌ها و فرضیه‎هایی دارد که نیازمند کاوش است. البته کاوش در هر پدیده‎ای، از سر ذوق‎، ره به ‌جایی نخواهد برد بلکه باید روش، ابزار و شیوه‌هایی آزموده داشت که با اعتبارسنجی بتوان آنها را شناسایی کرد.

ادبیات پایداری مانند هر پدیده انسانی واجد برخی کنش‎هایی است که برای حاضران و ناظران نیز ناشناخته بود؛ چه‌ بسا بسیاری از ریزرویدادها و گزاره‎های آن برای آیندگان نیز ناشناخته بماند. بنابراین، در خلال امور بسیار ساده و پیش‌پاافتاده رزمندگان و خانواده‌های آنان مسائلی وجود دارد که باید با آشنایی‌زدایی از آن به کنه موضوع پی‌ برد؛ پس برای پی ‌بردن به مسئله انسان در جنگ به روحیه پژوهشی نیاز داریم، زیرا انسانِ مسئله‎مند به‌عنوان سوبژه پژوهش ضرورتاً چندمنظری است و پژوهش به ما کمک می‎کند بخشی از این زوایا را نشان دهیم.

اندیشکده ادبیات پایداری و سامان‌دهی پژوهش‌های دانشگاهی

در طول دو دهه اخیر کارهای ارزشمند و ماندگاری در حوزه پایداری صورت گرفته است. بدون شک، آثار ادبیات پایداری ایران ازنظر کمّی، حتی از آثار پدیدآمده با موضوع جنگ جهانی بیشتر است، اما این آثار هنوز نتوانسته‌اند به جایگاه شاخص خود دست یابند. یکی از مهم‌ترین دلایل آن، فقدان پیشران علمی و ریل‌گذاری دقیق در حوزه ادبیات پایداری است. به‌عبارتی، تلاش دو دهه اخیر مصروف جمع‌آوری نیم‌بند خاطرات و دقایق پایداری شد، اما هنوز نتوانسته‌ایم منظم، کنترل‌شده و انتقادی، اسناد، مدارک و رویدادهای پایداری را جهت‌دهی کنیم. این مسئله نیازمند وقت و انرژی، دانش و هدف است. برای رسیدن به این مهم، اندیشکده ادبیات پایداری می‌تواند راهبرد کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت تعریف کند و ضرورتاً چندوجهی به موضوع توجه کند. به‌عبارتی، به سطوح انسانی-فرهنگی جامعه و حتی طبیعت نگاهی کاوش‌مدارانه داشته باشد. انسجام فکری و خلاقیت در به‌کارگیری از ظرفیت‌های پژوهشی در دانشگاه‌ها یکی دیگر از راهکارهایی است که به اندیشکده این امکان را می‌دهد که فکر خود را با یاری همکارانش اجرا کند. همچنین، اندیشکده ادبیات پایداری نباید به حوزه اجرایی وارد شود بلکه تلاش برای سیاست‌گذاری کلان و اجماع نهادهای تأثیرگذار و ضابطه‌مند کردن نهادهای متولی ادبیات پایداری است که موجب هم‌افزایی خواهد شد. ازسوی‌دیگر، یکی از مهم‌ترین راه‌های سیاست‌گذاری در این حوزه، انعقاد تفاهم‌نامه همکاری اندیشکده با دانشگاه‌هاست؛ البته قبل از امضای تفاهم‌نامه نیاز است با معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تفاهم‌نامه امضا شود و دانشگاه‌ها به مناطق پنج یا شش‌گانه تقسیم شوند و سپس با تک‌تک دانشگاه‌ها وارد گفت‌وگو شد.

پژوهش در پژوهش‌های ادبیات پایداری

پژوهش‌ها به دو دسته پژوهش مسئله‌محور یا روش‌محور و ابزارمحور تقسیم می‌شوند. غالب پژوهش‌هایی که تاکنون صورت گرفته در این دو دسته جای می‌گیرند. ازطرف‌دیگر، پژوهش‌های پایداری عمدتاً بنیادی هستند و خود «پژوهش پایداری» به‌عنوان مسئله تاکنون مورد توجه جدی قرار نگرفته است. به‌هرحال، باید موضع خود را در قبال «کلان‌پژوهش» مشخص کنیم؛ به‌عبارتی، ما درباره چیستی مسئله سخن می‌گوییم یا درباره چرایی و تبیین آن. این همان ریل‌گذاری است که پیش‌تر به آن اشاره شد. فرضیه‌های پژوهش در پژوهش حوزه ادبیات پایداری درصدد است روابط علّی و معلولی پدیده‌ای به نام پایداری را سامان‌دهی کند. این مسئله به بحثی درازدامن می‌انجامد که چارچوب و گستره کار یا طول و عرض آن را نشان می‌دهد.

سیر و تطور در پژوهش‌های حوزه ادب پایداری

در حوزه ادبیات پایداری سه مرحله طی شده است: در ابتدا پژوهش‌ها ذوقی و تفننی بود و بسیاری از پژوهش‌های این حوزه به‌صورت گزاره‌های بداهتی در نشریات و محافل علمی پدیدار شد. مرحله دوم از سال 1370 به بعد و پس از چاپ کتاب ساختار و تأویل متن بابک احمدی آغاز شد که به‌اجمال، پاره‎ای از نظریه‎های ادبی فرمالیست‏ها تا جامعه‌شناسی را معرفی کرد و منتقدان با تلفیق ذوق و نظریه سراغ نقد آثار رفتند. مرحله سوم نقد دانشگاهی بود که با گسترش نشریات علمی-دانشگاهی و ضرورت تعریف عملیاتی و ساخت‌مند، پژوهش متغیرهای مستقل در نقد پدید آمد و از اعتبار و پایایی نسبتاً خوبی برخوردار شد. با کاوش در آثار پژوهشی اخیر می‌توان مسئله‌ها و ضرورت‌های پژوهش را برشمرد. به‌نظر می‌رسد مهم‌ترین مسئله، فقدان مسئله در حوزه ادبیات پایداری است.

سمینارها محل اجتماع و اجماع صاحبان اندیشه و نظر

سمینارها، کنگره‌ها و جشنواره‌های ارزیابی کتاب، از سندرم «تکرار بی‎قرار» رنج می‎بردند. علت این مسئله، نداشتن راهبرد (استراتژی) کلان و تکیه و توکل به «باری به هر جهت» است. سمینار زمانی باید شکل بگیرد که نظریه‏ای جدید در جراید و فضای مجازی پدید آمده و نقدهای نوشتاری نمی‌توانند انعکاس‌دهنده و بازگوی تمام وقایع باشند؛ بنابراین، باید صاحبان اندیشه و فکر جمع شوند و به گفت‌وگو درباره آن نظریه یا مسئله بپردازند و به اجماع برسند؛ حال ‌آنکه سمینارهای ما به آمیخته‌ای از پژوهش‌های تکراری و رونویسی‏های ناشیانه بدل شده است. البته اخیراً سمینارهایی مثل کنگره کرمان به‌سمت تخصصی شدن پژوهش پیش رفته‌اند که جای شکر آن باقی است.

موانع پژوهش و محدودیت‌های پژوهشگران این حوزه

مهم‌ترین مانع پژوهش نبود کتابخانه تخصصی و نداشتن اطلاعات دقیق از کارهایی است که تاکنون صورت گرفته است. متأسفانه، چاپ کتاب براساس مأموریت‌های عملکردی برای حوزه هنری و بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس باعث شده کتاب‌هایی در حوزه پایداری چاپ شود که موجب وهن مسئله شده است. برای رفع این مانع نیز به پیشران (آینده‌نگری) و اتاق فکر مناسب نیازمندیم. ضمن آنکه به‌علت گرانی نشر، انتشار بسیاری از آثار در حوزه پژوهش در لابه‌لای انتشاراتِ مأموریت‎گرای استان‌ها صورت می‎گیرد و عملاً دیده نمی‎شوند. ازاین‌رو، باید اندیشکده وارد عمل شود و طی گفت‌وگو با مراکز متولی ادبیات پایداری، به نظارت دقیق کتاب‌ها توجه داشته باشد.